جدول جو
جدول جو

معنی خیال واهی - جستجوی لغت در جدول جو

خیال واهی
(خَ / خیا لِ)
خنجرود. تصور بیجا. (ناظم الاطباء). تصور باطل. تصور بی فایده. تصور بیهوده. گمان بیهوده
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(خَ / خیا)
خیال پروری. خیال بازی:
ای دل از تن خیال سازی چند
بخیالی خیال بازی چند.
نظامی
لغت نامه دهخدا
(خَ / خیا)
خیال پروری. خیال بازی:
خیال بافی از آن شیوه ساختم طالب
که اختراع سخنهای خوش قماش کنم.
طالب آملی (از آنندراج)
لغت نامه دهخدا
(خَ / خیا)
خیال پروری. وسوسه. خیال سازی. تصورات نابجا و گمانهای بی معنی:
آن پرده و این خیال بازی است
از زحمت این و آن مرا بس.
خاقانی.
ای دل از این خیال سازی چند
بخیالی خیال بازی چند.
نظامی.
چون نباشد خیالهای درشت
خاطرم را خیالبازی کشت.
نظامی.
تا کند صید سحرسازی تو
جادوان را خیال بازی تو.
نظامی.
دیدۀ مردم خیال پرست
از فریب خیال بازی رست.
نظامی
لغت نامه دهخدا
تصویری از خیال بافی
تصویر خیال بافی
عمل خیال باف خیال اندیشی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از خیال بازی
تصویر خیال بازی
عمل خیال باف خیال اندیشی
فرهنگ لغت هوشیار
پنداربافی، خیال اندیشی، خیال بندی، خیال پردازی، خیال پروری
فرهنگ واژه مترادف متضاد